گرایش به معماری مدرن از سالهای میانی حکومت رضا شاه، از سوی معمارانی
چون گابریل گورکیان، وارطان هوانسیان، پل آبکار و رولان مارسل دوبرول حمایت
میشد. معماری این افراد تحت تاثیر معماری مدرن مکتب وین، معماری اکسپرسیونیست آلمان قبل از دهه ۱۹۳۰ میلادی و آرت نووی فرانسه شکل گرفت.
ساختمان موسوم به "جیپ" در منطقه12 تهران
وارطان هوانسیان که نماینده این گروه و شیفته جریان تجددخواهی عصر رضاشاه
بود، در یادداشتهای خود معماری مدرن ایران را با کشف حجاب مقایسه میکرد و
معتقد بود همانگونه که زنان پیش از این در زیر چادرهای سیاه محبوس بودند،
خانههای نیز زیر دیوارهای بلند و کاهگلی محصور بودند و معماری مدرن با به
کار بردن شیشه و آهن بناها را از حجابی که گرفتارش بودند رهانید.
ولی در نهایت هیچیک از معماران مدرنیست ایرانی نتوانستند به اصول معماری
مدرن شکل گرفته بعد از چهارمین کنگره سیام وفادار بمانند و حتی هوانسیان در
پی دادن رنگ و بوی ایرانی به کارهای خود رفت.در دوره محمدرضا پهلوی،
جریانهای متعدد معماری، جای خود را به جریان غالب و تاثیرگذار معماری مدرن
داد. معماری مدرن شکل گرفته در این دوره عمدتا از مجرای کارهای معماران و
اندیشههای جریانساز اروپایی از جمله سبک بینالمللی، مدرسه باوهاوس،
کارهای لو کوربوزیه، فرانک لوید رایت، ریچارد نویترا، آلوار آلتو و جیمز
استرلینگ حمایت میشد و ماحصل آن صورت ایرانی معماری مدرن بود که «شبه
مدرنیستی» نامگذاری گردید. این سبک برخلاف معماری مدرن که سعی در نزدیک
ساختن فضاهای عمومی و خصوصی دارد، مانند نمونههای گذشته معماری ایران از
قواعد جدایی فضاهای عمومی و از خصوصی تبعیت میکند. در دهههای ۱۳۴۰ و
۱۳۵۰ خورشیدی، معماران چون مهدی علیزاده، لطیف ابوالقاسمی، فرامرز شریفی و
ایرج کلانتری دست به تجربیاتی زدند که تا حد زیادی متاثر از معماری مدرن
ولی درآمیخته با حال و هوای معماری ایرانی بود و از این رو «شبه مدرنیستی»
شمرده میشد.