هـــنــــر مــــعـــــمــــاری ایــــران و جــــهــــان

معماری یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ هم‌آهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.

هـــنــــر مــــعـــــمــــاری ایــــران و جــــهــــان

معماری یا مهرازی هنر و فن طراحی و ساختن بناها، فضاهای شهری و دیگر فضاهای درونی و بیرونی برای پاسخ هم‌آهنگ به نیازهای کارکردی و زیباشناسانه است.

اسطوره نوروز در تخت جمشید


http://irandidar.com/images/stories/15/3.jpg

نوروز باستانی ایران

 

بازتاب اسطوره در نوروز باستانی ایران ارتباط نوروز با جمشید از این نظر قابل توجه است که بنا به اسطوره‌ها و باورهای کهن، روزگار او بهترین دوران سعادت، سرسبزی و خرمی بوده است. یَمَه یا جم یکی از درون‌مایه‌های اصلی اساطیر هند و ایرانی است که با نوروز پیوند دارد. یَمَه در اساطیری هندی ایزد مردگانی است که به سعادت ابدی نایل شده‌اند و به عبارتی، او فرمانروای بهشت برین است، اما در اساطیر ایرانی با نام جم فره شهریاری دارد.


نوشته‌های قدیم ایرانی چهره اساطیری جمشید و پیوند او را با نوروز چنین باز گفته‌اند: «/جمشید/ فرمان داد ارابه از عاج و چوبِ ساج بسازند و گستردنیِ دیبا بر آن بیفکنند. بر آن سوار شد و به اهریمنان فرمان داد که آن را به دوش کشند و میان آسمان و زمین برند تا او را از دماوند در هوا یک‌روزه به بابل رسانند. این به روز اورمزد بود از فروردین ماه که نخستین روز بهار است ...» از مضامین دیگری که به طور بنیادی با آیین‌های نوروز پیوند خورده است، مضمون فروَهر یا فرَوشی است. فروَهر به اعتقاد ایرانیان باستان یکی از نیروهای مینویی انسان‌های نیک و پرهیزگار به شمار می‌رود. واژه فروردین خود جمعِ فرَورد یا همان فروَهر است. فروهرها یا ارواح نیاکان به هنگام فروردین، از آسمان به زمین می‌شتابند و در جست و جوی بازماندگان خویش‌اند تا آنها را پذیرا شوند. آن‌ها نیز مملکت و نعمت برای بازماندگان می‌آورند و حتی برای خانه و سرزمین خویش می‌جنگند. واژه پهلوی Frawahr از صورت فرضی Fra-Vereora آمده است. واژه Vareora به معنای دفاع و ایستادگی است سرانجام باید از اسطوره دوازده ستونِ نگهدارنده جهان یاد کنیم که با نوروز پیوندی تنگاتنگ دارد. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که دوازده تن از نیروهای اهریمنی در طول دوازده ماه سال دائما در حال جویدن و بریدن و انهدام دوازده ستون نگهدارنده کیهان‌اند. در آستانه سال نو، درست در روزهای پیش از نوروز، زمانی که همه ستون‌ها جویده شده و در حال سقوط‌اند، دیوان و نیروهای اهریمنی که از شادمانی سر از پا نمی‌شناسند و گمان می‌برند که کیهان دیگر نابود خواهد شد، برای رقص و پایکوبی و شادی به زمین فرود می‌آیند. اما وقتی دوباره به آسمان برمی‌گردند، می‌بینند که همه ستون‌های دوازده‌گانه از نو بازسازی شده‌اند. پس دوباره برای سالی دیگر خوردن و جویدن ستون‌ها را آغاز می‌کنند. این اسطوره نیز جلوه دیگری از نزاع و چالش میان قوای اهورایی و نیروهای اهریمنی است. دوازده ستون نماد بروج دوازده‌گانه یا دوازده ماه سال است. درگیری نیروهای خیر و شر و رویارویی آنان با هم یکی از مضامین اصلی اساطیر ایرانی است که به اشکال گوناگون در اسطوره‌ها، آیین‌ها و جشن‌های ملی جلوه‌گر می‌شود

 تفسیر  اول

در اینجا متحملاً شیر مظهر مهر و روشنایی و گاو مظهر ماه است، و دریده شدن گاو به دست شیر در تخت جمشید برابر دریده شدن گاو به دست مهر در دین مهر پرستی است. وظیفه ای که بعداً در اساتیر زردشتی به عهده ی اهریمن می افتد. از کشته شدن گاو به دست شیر (مهر) برکت برمی خیزد و رویش جهان گیاهی به ویژه گیاهان دارویی آغاز می گردد.»

 اما در میان همه ی اختلاف نظرها دیدگاهی که به نظر می‌رسد بر سایر نگاه ها برتری داشته باشد تفسیری است که برای این صحنه قائل به معنای نجومی می‌شود و کسانی که به آن معتقدند بیشتر به این نکته اشاره می‌کنند که هنگام بهار و در آغاز سال نو میان شیر (اسد) یا نماد خورشید و صورت فلکی گاو (ثور) همنشینی به وجود  می آید .

 چنین تفسیری البته متکی به این پیش دانسته است که در دوره ی هخامنشی مجموعه کاخ‌های تخت جمشید، جایگاهی برای برگزاری رسمی جشن های نوروز بوده است .

 دیدگاهی که بی گمان دلیل ها و نشانه های فراوانی بر درستی آن می‌توان یافت . در آیین نوروزی پادشاه هخامنشی در تخت جمشید نمایندگان کشورهای زیر فرمان را به حضور می‌پذیرفته است.

 

دوم : تفسیر نجومی نقش شیر و گاو

در نجوم قدیم هر مجموعه ‌ی مشخص از ستارگان را یک صورت فلکی می نامیدند و منجمان قدیم این صورت‌ها را به نام خدایان و حیوانات اسم گذاری می کردند .

برای نخستین بار کاهنان بابلی با علامت‌گذاری سیر خورشید و وارد شدن آن به دوازده صورت از صورت های فلکی توانستند منطقه‌ای از کره ی آسمان را که به آن منطقة البروج می‌گفتند به دوازده بخش تقسیم و هریک از مناطق دوازده‌گانه را مطابق با ماه شمسی و به نام همان صورت فلکی نامگذاری کنند.

با ورود خورشید به هر یک از برج های دوازده گانه، یک ماه شمسی سپری می‌شد و با وارد شدن خورشید در صورت فلکی حمل (بره) که همان برج اول خورشید و همزمان با آغاز فصل بهار و ترازی بهاری (اعتدال ربیعی) است یک سال شمسی به پایان می‌رسید و سال نو آغاز می ‌شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد